قسمت نشد تا در كنار هم بمانيم
قسمت نشد تا در هواي هم بميريم
تا سرنوشت ما جدائي رو رقم زد
اي يار عاشق ، از جدائي ناگزيريم
فرصت نشد غمگين ترين ، آواز خود را
در خلوت معصوم چشمانت بخوانم
« صد سوز پنهان ، مانده در سازم كه يك شب
با گريه در چشمان گريانت بخوانم
آيينه ام چين خورده از رنج جدايی
از تو سرودن ، يعنی فصل آشنايی »
تو رفته ای تا صد بهار ارغوانی
بعد از تو دشت و خانه را در بر بگيرد
بعد از تو ای عاشق ترين ، هر كوچه خواند
همچون صدف ، از نام تو گوهر بگيرد
..
شاعر : اكبر آزاد
نظرات شما عزیزان: